روستای زیبای کرمجگان

روستای کرمجگان-اخبار- جاذبه های طبیعی و گردشگری-سنتهاومراسم مذهبی

روستای زیبای کرمجگان

روستای کرمجگان-اخبار- جاذبه های طبیعی و گردشگری-سنتهاومراسم مذهبی

عسل طبیعی کمرکوه کرمجگان، داروی تمام بیماریها

http://assal-kamarkooh.blogsky.com/

منطقه کمرکوه کرمجگان

    عسل طبیعی کمرکوه کرمجگان 

  

آدرس مرکز پخش: قم- بخش کهک-  

 

 

 کرمجگان- ورودی روستا - مقابل درمانگاه 

  

 

02524283086               09125532239  

 

 

 

اعتماد از شما= ضمانت از ما 

 

 

در صورت عدم اطمینان میتوانید  

 

مبلغ کالا را بعد از مصرف   

 

بپردازید.   

 

با سلام به شما مردم عزیز

خوب بالاخره شوراهای جدید هم انتخاب شدند و از چند ماه دیگه کارشون رو رسماٌ شروع میکنند.

ولی امید واریم که به وعده و وعید هایی که به مردم دادند عمل کنند و به قول معروف خرشون از پل نگذاشته باشه.

روستای ما یکی از بزرگترین روستاهای استان قم هست اما حتی وقتی سطحی هم نگاه می کنیم میبینیم که یکی از عقب افتاده ترین روستاهای استان هست . روستایی که همه جوونهاش زمستونه که میشه بیکارن دو این بیکاری هم عامل بقیه فسادهاست.روستایی که با داشتن این همه جمعیت جوون هنوز یه  زمین فوتبال خاکی بدرد بخور نداره،روستایی که در عوض اینکه هر روز به امکانات بهداشتی اون رسیدگی بیشتری بشه چندین ماه هست که آمبولانس نداره ، روستایی که هنوز آب آشامیدنیش قابل نوشیدن نیست و بسیاری مشکلات دیگه که اگه بخوام همه رو ذکر کنم چند صفحه می شه و من معتقد هستم دلیل اینکه تا به حال این مشکلات باقی مونده اینه که کسی اصلاًًً  به فکر حل کردن اونها نبوده یا اگر هم بوده یه مقطع کوتاه بوده و بعدش هم بی خیال شده.اما مردم روستای ما تو این انتخابات نشون دادن که شعور سیاسی و فهم اجتماعیشون بالاتر رفته و فامیل بازی و قوم و خویش گری رو کنار گذاشتند وبه کسانی رای دادند که واقعاً اهل کار و تلاش و جنب و جوش هستند ،دلشون بیشتر برای آبادانی روستاشون می تپد و قصد خدمت دارند و نه کسانی در پی کسب ریاست و شهرت هستند.  اما  شما مسئولان عزیز حالا که انتخاب شدید و مردم با اون شور و شعف اومدند و به شما رای دادند حالا فقط یه انتظار از شما دارند :خدمت و تلاش برای آبادانی این روستا و امیدوارم که شما با تلاش صادقانه تان مهر و محبت  آنان را پاسخ بگویید.

 

ماهنامه ساقی مهر

 

عناوین ماهنامه ساقی مهر

 

v   مناجات نامه

v   فراق نامه

v   قرآن غذای روح هر انسان

v   احادیث

v   لطیفه ها

v   حرفهای خودمونی

v   خبر خبر خبر

v   یوسف و زلیخا

v   گهواره دوست داشتنی بچه های ساقی

v   موفقیت در زندگی

v   حرفهای سردبیر

v     شعر

 

 

 

 

 

 

عشق است: بر آسمان پریدن                     صد پرده به هر نفس دریدن

 

 

الهی

تو مارا ضعیف خواندی از ضعیف چه آید جز خطا؟

و ما را جاهل خواندی و از جاهل چه آید جز جفا؟

و تو خداوندی کریم و لطیف از کریم و لطیف چه سزد؟

جز از کرم و وفا                  و                بخشیدن عطا؟

 

 

الهی

تو آنی که از بنده ناسزا بینی و عقوبت نشتابی!

از بنده کفر می شنوی، و نعمت از وی بازنگیری !

توبت و عفو بر وی عرضه می کنی، و به پیغام و خطاب خود،

 او را باز می خوانی و گر باز آید وعده مغفرت می دهی که:

ان ینتهو یغفر لهم ما قد سلف

چون با دشمن بدکردار چنینی، چه گویم که با دوستان نیکوکار چونی؟

 

 

الهی

به امید تو، نه به امید خلق روزگار!  

 

 

 

عبادت یعنی گوش جان سپردن با قلبی پذیرنده

 

السلام علیک یا بقیه الله

سلام بر تو ای یادگار پیامبر، َ

سلام بر تو ای مهدی فاطمه،

ای سپهسا لار بیا و آثار کج دلی ها و کجرویها را محو کن ،

ای مهربان بیا و رشته های دروغ و افترا و غیبت و تهمت را قطع کن و حجتها را بیفزا.

ای فرزند زهرا تو را به مادرت سوگند بیا و قلب فرزندان فاطمه را مسرور و شاداب نما.

به امید روزی که بیایی و چنین کنی،

                                                        

                                   آری به امید آن روز دیدنی و تماشایی در این دفتر چندین در گرانبها از گهرهای آن عزیز معشوق گردآوری می کنیم.

                                                    تا عاشقان را یادی باشد و گهرهای نیاکانش را پایانی.

 

 

به خدا سخته برام تو رو ندیدن                           دنبالت دویدن اما نرسیدن

به خدا سخته برام از تو جدایی                      سر راهت می شینم تا که بیایی

به خدا سخته برام دوری و غربت                    به خدا سخته برام ترک محبت

بگو که تو شهر غربت خونه داری                   سر و کار با هر دل دیوونه داری

هر کی عاشقت می شه باید فدات شه            سرمه جشاش خاک زیر پات شه

بیا تا عاشقیمو نشون بدم من                              بیا و سکوت تنهایی رو بشکن

 

ای ماندنی ترین مانی فاطمه بیا . . . .

 

دل هر ذره را که بشکافی، آفتابی اش در میان بینی

 

قرآن غذای روح هر انسان است.

 

چگونه قرآن تلاوت کنیم و هرگز خسته نشویم؟

همانطور که ذکر شد قرآن غذای روح هر انسانی است، هر گاه انسان دچار بیماری می شود و بعد به دکتر مراجعه می کند بوسیله نظریه دکتر و دارو کمابیش سلامتی جسمی خود را به دست می آورد.

اما با بیماران روحی چکار کنیم؟ نظریه اکثر علما و اهل دین و تقوا این است که با خواندن قرآن حتی یک آیه روح انسان شاداب می شود، همانگونه که در قرآن آمده است (الا بذکر الله تطمئن القلوب) با نام و یاد خدا دلها آرام می گیرد.

چندین راهکار برای انس با قرآن که من به نوبه خودم تجربه کرده ام و بسیار موثر واقع شده است، هم در زندگی و فعالیتهای روزانه و هم در راهنمایی برای خود و دوستانم را به شما خواننده عزیز نیز معرفی می کنم.

اول برایتان روشن کنم که قرآن صدای ما را می شنود. پس قبل از اینکه قرآن را باز کنی با او درد دل کن اینگونه: اینبار عزیز آشنایی را پیدا کردم، می دانم که صدایم را می شنوی. راستی شنیده ام که خیلی زیبایی! شنیده ام هرکس یکبار جمالت را ببیند مجذوب و دلباخته ات می شود، پس من می توانم بواسطه تو کتاب الهی به زیبایی درون و بیرون دست بیابم. تا به جال هیچ وقت ناامید نشدم و نیستم، چون زیباترین ها برای من است، برای منی که بوسیله این کتاب آسمانی می توانم زیباترین ها و لطیف ترین ها را داشته باشم. دیگر از زندگی هیچ چیز نمی خواهم جز نیکی کردن و نیکی به جای گذاشتن و نیکو سخن گفتن با انسانها. پس مرا هدایت کن!

چگونه قرآن بخوانیم و هرگز خسته نشویم؟ اگر بخواهیم روزی یک جزء یا کمتر یا بیشتر بخوانیم و سریع رد شویم بدون تفکر به معانی و مفاهیم تفسیر آن، اینگونه قرآن  نخوانیم بهتر است. چنانچه در این صحف مطهره آمده است: (افلا یتذکرون) پس چرا اندیشه نمی کنید؟ در نتیجه بهتر است روزی یک صفحه یا بهتر یک آیه بخوانیم اما با معنی و روی معنی آن فکر کنیم و بدین گونه راه سعادت و خوشبختی جلوی پایمان است. به امید سعادتمندی هر چه بیشتر

 

 

 

جهان نقاب از چهره خواهد شست

 

خالی از لطف و کرامت خاتم الانبیاء نیست

چون سال پیامبر اعظم است دو حدیث از ایشان را آویزه گوش و جانمان کنیم.

رسول خدا محمد مصطفی (ص) می فرماید:

خطرناک ترین پرتگاهی که بر سر راه سعادت شما قرار گرفته است دو چیز است:

1- هواپرستی

 2- آرزوهای دور و دراز،  پیروی از هوا شما را از حق باز می دارد و آرزوهای دراز آخرت را به فراموشی بسپارد.

و نیز می فرماید:

خوشبختی برای کسی است که آیین اسلام را پذیرفته و در آمدش مخارج زندگی او را تامین می کند و دارای بدنی توانا و نیرومند است.

 

خبر خبر

پیشنهاد یک کتاب جیبی

می توانید مطالب مفید را در دفترچه ای کوچک بنویسید و همیشه همراه داشته باشید .

v     به موفقیت خود ایمان داشته باشیم.

v     با عذر تراشی یا بیماری شکست پذیری مقابله کنید.

v     به خود اطمینان کنید و ترس را از میان ببرید

v     همیشه بزرگ اندیش باشیم.

v     به تفکر و تخیل خلاق دست یابیم.

v     شخصیت شما تابع اندیشه های شماست.

v     به محیط اطراف خود مسلط باشید درجه یک باشید

v     از نگرشهای خود حامیان سرسختی بسازید.

v     مردم را دوست داشته باشید.

v     حرکت را به صورت عادت درآورید.

v     چگونه از شکست پیروزی بسازیم.

v     هدفها را محملی برای تعالی خود قرار دهید.

 

 

 

ناخدا قادر نیست امواج را آرام کند یا توفان را بنشاند.

 

لطیفه ها . . .

کتک به جای نصیحت

جوانی دارای زن بداخلاق بود و ناچار هر روز او را کتک می زد. زن شکایت شوهر را نزد پدر برد. پدر نیز او را کتک بیشتری زد و روانه خانه شوهر نموده و گفت:

حال برو به داماد بگو اگر تو دختر مرا کتک زدی من هم تلافی نموده و در عوض زن تو را کتک زدم.

 

 

همسر جوان

بیمار پیری ثروت زیادی داشت و زن جوانی به خاطر ثروت با او ازدواج کرده بود. چون هنگام مرگ بیمار فرا رسید دکتر گفت:

همسر مرد به صورت ظاهر به شیون آغاز کرد، مرد گفت: من هنوز نمرده تو شیون می کنی؟

زن گفت: خفه شو بیهوده حرف نزن دکتر گفت: تو مردی آیا تو بهتر می فهمی یا دکتر ؟

داماد کمرو

در روز اول زندگی عروس و دامادی هر دو کمرو بودند جرأت نمی کردند در صحبت و سخن را باز کنند. تا آن که داماد از عرس پرسید: زنجبیل دارید؟

عروس با نگرانی گفت: مگر رو دل کرده ای؟

داماد گفت: حرفی است، با هم می زنیم دیگه.

 

 

به رویاهای خود اعتماد کنید زیرا در آنها دروازه ابدیت پنهان است.

 

خونه رویایی من . . .

حرفهای خودمونی

سلام

دوباره اومدم تا یکی از منظره های دوست داشتنی زندگی ام را به نمایش بگدارم یکی از خاطراتم، شایدم خاطره نباشه یکی از رویاهای قشنگ راستش می دونی من همیشه تو رو یا زندگی کردم و زندگی می کنم اما شای با خودتون بگین زندگی رو با رویا نمی شه ساخت اما من زندگیمو با رویا ولی تفکری مثبت ساختم. توی رویاهام یه خونه ای ساختم که چهار ستونش از صداقت گذشت مهربانی و فداکاری ساخته شود.

خونه من طاق نداره می دونی شبای تابستون آسمان صاف و پ ستاره سقف خونه منو پوشونده و زمستونم پرستوهای مهاجر برای خونم چوبهای نازک و ظریف از درخت بید مجنون قرض می کیرن و سقف خونمو می سازن. کلبه من نه فرش داره نا پشتی فرش خونه من از سبزه است البته تو فصل بهار و تابستون اما در پاییز و زمستون می دونی فرش خونه من چیه شاید برا اونا که فصل پاییز رو دوست دارن جالب باشه وقتی رو این فرش که از خلقت آسمونه پا می زارم احساس زیبایی بهم دست می ده آهای دوست عزیز تا حالا راه رفتن روی برگای زرد و حشک رو امتحان کردی شنیدی با خش خش کردنشون چه موسیقی قشنگی خلق می کنند آره فصل پاییز و زمستونم فرش خونم برگای پاییزی یه حالا با این همه زیبایی که من توی خونم دارم احساس می کنم هیچی کم ندارم راستی مهمترین چیزی که من توی این کلبه چوبی دارم و برام همه چیزه یه خدای مهربونه که همیشه همیشه با منه دیدی من تنها نیستم.

گاهی وقتا اونقدر احساس خوشبختی می کنم که دوست دارم بالای کوهی برم و از ته دل داد بزنم خدا یا خیلی دوست دارم

خیلی خیلی خیلی . . . .

آهای مهربون      آهای دوست عزیز       آهای همسفر

تو هم مو تونی برا خودت تو خیالت برا خود خودت خونه قشنگی حتی قشنگتر از خونه من بسازی می تونی احساس خوشحالی و خوشبختی کنی پس از همین حالا فکر شو بکن با پرستوهای مهاجر مهربون باش طبیعترو دوست داشته باش و آسمونو همیشه صاف و آبی ببین.

اونوقته که همه اینها دست به دست تو بدن و یک کلبه خیالی قشیگ برات بسازن تا وقتی دلت تنگ شد ، وقتی دلت خواست با کسی حرف بزنی با قدمهای استوار و محکمت روحتو توی این کلبه چوبی جا بدی و خیلی آروم با خودت خلوت کنی.

بازم سراغت می یام   رویایی    منتظر من بمون.

هر گاه دلت تنگر شد غروب را خاموش کن و هر گاه به دعا احتیاج داشت سحر را بیدار کن

 

بازم خبر . . . .

باید دنبال زندگی گشت باید راه زندگی رو خودت پیدا کنی

قرار است که کتابخانه پایگاه حضرت رقیه روستای کرمجگان با کمک دهیار روستای کرمجگان قسمت خواهران افتتاح گردد. دوست عزیز می تونی از کتابها یک زندگی قشنگ برا خودت بسازی.

بیار کتابهای آموزنده را ببر بخون  .. . . البته برادران نیز نی توانند از کتابها استفاده کنند.

همراه با مهدی فاطمه (س) وعده ما جمعه ها صبح دعای ندبه.

این الطالب بدم المقتول بکربلا

هر جمعه ساعت 30/6 صبح مراسم دعای ندبه قسمت پایین پایگاه هیئت متوسلین به حانم حضرت رقیه برگزار می گردد. فراموش نکن که همراه گل نرگس بر گل فاطمه حسین کربلا اشک می ریزی.

پس آنگاه که در بهره های آسمانیت از این حضور نورانی آسمان دیدگانت بهاری شد و اشک صحینه دلت را جلا داد برای ظهور نگار ماه سیمای فاطمه دعا کن.

(اللهم عجل لولیک الفرج)

چون همه موجودات زنده مقدس اند،

 لطف زندگی در زندگی تجلی می یابد.

 

یوسف زلیخا

آورده اند وقتی حضرت یوسف به خانه پادشاه مصر آمد پس از سه سال به سن بلوغ رسید. زلیخا زن پادشاه مصر که عاشق و شیفته زیبایی یوسف نوجوان شده بود مدت هفت سال به یوسف محبت کرد و آرزو می کرد که یوسف یک نگاهی به او بنماید.

اما یوسف آن جوان وارسته و با حیا و عفت از ترس خدا در مدت هفت سال حتی یکبار نیز با نگاه آلوده به زلیخا نگاه نکرد.

روزی زلیخا یوسف را در مکان خلوتی قرار داد و گفت سرت را بلند کن و به من نگاه کن یوسف گفت: می ترسم که هیولای کوری و نابینایی بر دیدگانم سایه افکند زلیخا گفت: عجب چشمهای شهلا و زیبایی داری یوسف گفت: همین دیدگانم در قبر نخستین عضو می باشند که متلاشی شده و روی صورتم می ریزند گفت: چقدر بوی خوش داری؟ یوسف گفت: اگر سه روز پس از مرگ من بوی مرا استشمام نمایی از من فرار می کنی گفت: چرا نزدیک من نمی آیی یوسف گفت: چون می خواهم به دیدار خداوند نایل شودم گفت گام بردار و خواسته مرا برآور یوسف گفت: می ترسم بهره ام در بهشت از من گرفته شود.

زلیخا وقتی استقامت و پاکدامنی یوسف را دید و یقین کرد که تسلیم هوسهای او نمی شود از راه تهدید وارد شد و به یوسف گفت:

حال که چنین است تو را به شکنجه گران زندان می سپارم.

یوسف با کمال قدرت گفت:

باکی نیست خداوند یاور من است

ای زلیخا دست از دامان یوسف بازگیر

تا صبا پیراهنش را سوی کنعان آورد

 

 

حق را دریاب تا تو را آزاد کند.

 

آشنا سلام !

دیشب دوباره طبق معمول هر شب در حیات کاهگلی خانه مان که باران بر پرچین های کوتاه او باریده بود و بوی کاهگل به مشام می رسید پا گذاشتم. به به چه عطری چه بویی بوی چندین بوته یاس سپید و زرد هر انسانی را مدهوش می کند. بنابر عادت هر شب نگاهم را به آسمان دوختم. آسمانی صاف سیاه سیاه با اینکه امروز در روستای کوچکمان باران باریده بود اما مردم روستا شبی آرام و آسمانی پر ستاره داشتند. مثل هر شب شروع کردم با معبودم صحبت کردن راستش را بخواهی من همیشه با آفریدگار به طور معمول و زبان خودم حرف می زنم.

تا نگاهم به اولین ستاره افتاد لحظه ای اشک چشمانم را بارانی کرد و ناخودآگاه به یاد این آیات افتادم.

فلا اقسم بمواقع النجوم   سوگند به جایگاه ستارگان و خل طلوع و غروب آنها

امشب با عزیز دو گیتی اینگونه راز و نیتز کردم:

الهی به آسمانت چشم دوختم و بر این امیدم که هر گاه نگاهم بر این خلقت عظیم می افت یکی از ستارگان آسمانی که آفریدی چشمکی بزنند و مخن این جرقه را گواه این بدانم که هنوز این بنده ناسپاس را دوست داری.

خدایا می دانم اگر زبانم نیز به گله و شکایت یا تسبیح باز نشود همه درونم را می خوانی و حرف زبانم را می دانی می دانم همه بندگانت را دوست دارد    یا ارحم الراحمین

از آنجا که هر شب در حیاط به خیال خود و در رویا روی ماه صناب می بندم خود را تاب می دهم و ماه را گهواره خویش قرار می دهم جایگاه و بستر هر شب من روی ماه است و تو خدای عزیز من به من اجازه این تفکر آزاد را داده ای .

آشنا می دانی برای چه ماه را انتخاب کردم برای اینکه به پروردگارم نزدیکتر باشم هر شب و هر شب بوسیله رویاها و خاطرات آسمانی ام هر چه بیشتر به او نزدیک می شودم آنقدر که احساس بنده بودن بنده بودنی خالص را پیدا کنم.

 به امید اینکه دوباره روی ماه با بچه های ماهنماه ساقی مهر گهواره برای همه آنهایی که آرزومند روزهای خوش هستند بسازیم و غزل امید بسراییم.

 

 

انسانهای نیک آسیب ناپذیرند، چه در زندگی و چه بعد از آن

 

 

به موفقیت خود ایمان داشته باشید.

موفقیت به مفهوم برخورداری از بسیاری مواهب است از جمله رفاه در زندگی خانه مناسب استفاده از تعطیلات و مسافرت جدیدترین امکانات امنیت مالی و بهره مند ساختن فرزندان از بیشترین امتیازها و. . . .موفقیت یعنی پیروزی . . . . موفقیت یا کامیابی هدف زندگی است.

حال می خواهیم بدانیم که چگونه بوسیله ایمان می توانیم به موفقیت دسترسی پیدا کنیم.

در کتاب مقدسی آمده بود ایمان قادر است کوه را از جا بر کند. اگر به راستی ایمان داشته باشید که می توانید کوهی را از جای خود حرکت دهید در این کار موفق خواهی شد. بسیار ی از مردم فاقد چنین اعتقادری هستند و در نتیجه توان حرکت دادن کوه را ندارند شای گاهی شنیده باشید که احمقانه است فکر کنیم کوهی را تنها با گفتن ای کوه حرکت کن می توان حرکت داد. این غیر ممکن است. کسانی که اینگونه می اندیشند ایمان را با آرزو اشتباه می گیرند آنها درست می گویند زیرا با آرزو کردن نمی توان کره را از حا حرکت داد به صرف آرزو به مقام رهبری دست یابید اما با اینمان می توانید کوه را  جا به جا کنید. اگر ایمان داشته باشید که موفق می شوید حتما موفق خواهید شد. نیروی ایمان نه سحرانگیز است و نه اسرار آمیز. ایمان به شکل عمل میکند و هرگاه باور داشته باشیم که می توانیم کاری را انجام دهیم روش انجام دادن کار پیدا میشود. پس همیشه به یاد داشته باشید نیروی ایمان نه  چیزسحرانگیز است و نه اسرار آمیز

ایمان به شکل عمل می کند یعنی باور داشتن. . .

انشا الله و با توکل به احدیت یگانه در این قسمت شما را با نیروی قوی اسنما آشنا ساختیم و تصمیم بر آن داریم که در ماهنامه های بعدی به افزایش ایمان و غیر بپردازیم.

 

نباید به دنبال حقیقت گشت . فقط باید افکار خود را آزاد کرد.

 

حرفهای سردبیر . . .

با نام و یاد و ذکر خداوند مهربان که تا به حال نسبت به این بنده حقیر نظر لطف و عنایت داشت است. با عرض سلام خدمت شما خواننده محترم می دانم که برای خیلی  ها سوال شده است که چرا این ماهنامه را با نام ماهنامه ساقی اسم گذاشته اید به دلیل اینکه اینجانب ماه مبارک رمضان به فکر این ماهنامه افتادم و از این رو چون ماه مبارک رمضان ماهی است که نام و یاد سرور خوبان و غمخوار یتیمان مولای متقیان ورد زبانهاست و ساقی حوض کوثر نام دارد نام این ماهنامه را ساقی گذاشتم.

امیدوارم بتوانم با کمک دوستان مهربان و عزیزم راهی برای هر چه بیشتر موقق شدن و عمل کردن به چندین راهکار اخلاقی برای تمام آدمهایی که این ماهنامه را می [وانند به خصوص مردم روستای دوست داشتنی ام و بهتر بگویم جوانان این روستا هموار سازیم.

طی مدتی نه چندان طولانی هر گاه با جوانان نزدیک به خوام مباحثه می کردم و با آنها درد دل می مردم به این نکته رسیدم مشکلاتی که وجود دارد مشکلاتی جزئی و قابل حال است اما جوانان هر کدام به گونه ای اینها را بزرگ و پیچیده کرده اند و این بزرگ کردن مشکلات بوسیله شکست و ناکامی هایی که در زندگی خورده اند بوجود آمده آند بدین وسیله اینجانب فکحر کردم که نیتز به یک تکیه گاهی دارند که تا حدودی به آرامش برسند چه از طریق خواندن کتابهای آموزنده یا مشاوران بدین وسیله از شما خواننده محترم تقاضا دارم که راهکارهایی که در کتابها یا بوسیله آموزشی از مشاوران می دانید در اختیار این ماهنماه بگذارید و رمز موفقیتهای خود را بیان کنید.

نشانی ما روستای کرمجگان پایگاه حضرت رقیه قسمت خواهران

 

پل ارتباطی دوستانه ما         4283073-0252

مکتوبا یا به صورت تلفنی با ما در ارتباط باشید   از همراهی شما بسیار متشکریم.

 

تا سحر ای شمع بر بالین من                        امشب از بهر خدا بیدار باش

سایه غم ناگهان بر دل نشست                رحم کن امشب مرا غمخوار باش

کام امیدم به خون آغشته شد                   تیرهای غم چنان بر دل نشست

کاندرلین دریای مست زندگی                   کشتی امید من بر گل نشست

آه ای یاران به فریادم رسید                  ورنه مرگ امشب به فریادم رسد

ترسم آن شیرین تر از جانم زره                 چون به دام مرگ افتادم رسد

گریه و فریاد بس کن شمع من                  بر دل ریشم نمک دیگر مپاش

قصه بی تاب دل پیش من                    بیش از این دیگر مگو خامش باش

جز توام ای مونس شبهای تار                     در جهان دیگر مرا یاری نماند 

زان همه یاران به جز دیدار مرگ                    با کسی امید دیداری نماند

همدم من مونس من شمع من                 جز توام در این جهان غمخوار کو

و اندرین صحرای وحشت زای مرگ               ای بر من وای بر من یار کو

اندراین زندان من امشب شمع من          دست خواهم شستن از این زندگی

تا که فردا همچو شیران بشکنند                            ملتم زنجیرهای بندگی

شعر از دکتر علی شریعتی 

بسم رب الشهداء و الصدیقین

اینبار بر حسب اتفاق سری زدیم به خانواده دو شهید عزیز و گرامی شهیدان حسین و ابوطالب قاسمی. از مادر این دو شهید عزیز سوال کردیم که از حسین آقا و ابوطالب برایمان بگویید. ایشان فرمودند از لحاظ اخلاقی بسیار خوش اخلاق بودند و همیشه نمازشان را اول وقت می خواندند. به مردم احترام می گذاشتند و از همه مهمتر احترام پدرشان و من که مادر آنها هستم را نگه می داشتند. در این میان از خواهر شهیدان قاسمی پرسیدیم که از شهدا و مخصوصا برادرانتان برایمان بگویید. که این خواهر عزیز با چشمانی اشک بار و بغضی در گلو گفتند هر چه از خوبی آنها، نه فقط برادرانم بلکه تمامی شهدا بگویم کم است. آنها جان خود را برای این کشور و سرزمین فدا کردند. تنها پیامی که برای این مردم داریم این است که خون شهدا را با کارهای ناشایست پایمال نکنند، مخصوصا جوانان و در ضمن خانواده های خود شهدا نیز برای دیگران الگو باشند و پیام مادر شهید این بود که پشت رهبر همه جوانان و ملت ایران همیشه ثابت قدم بایستند. و از دستورات رهبر عزیزشان پیروی کنند. همچون شهدا که اسلام را زنده نگه داشتند آنها نیز از اسلام پاسداری کنند.

و در آخر با خداحافظی کردن از این خانواده بزرگوار، از خانه پر ز مهر و محبتشان که جای جای آن بوی شهدا و صدای آنها به گوش می رسید خارج شدیم.

خواهران بسیجی پایگاه حضرت رقیه (س)

 

 

خبر دسته اول

تا فردا شب اولین شماره ماهنامه ساقی مهر وابسته به

 پایگاه بسیج خواهران حضرت رقیه(س) روی سایت قرار میگیره

خیلی جالبه یعنی به خوندنش می ارزه

نسیم روستا

                    نشریه نسیم روستا    

                                                    شماره 6 آبان ماه 1385                         

                        

الزایمر مغز شعبان بی مخ را هدف گرفت!!!            یادی از گلادیاتور ها

یک قدم تا انتخابات شوراها                                     نگاهی به تابستان 85

  ارزش کرمجگان فقط 5/2 میلیون تومان             بازیکن سال فوتبال روستا کیست؟

  پشت کنکوری ها بخوانند؟                                  به نظر شما حق با کیست؟


پشت کنکوری ها بخوانند؟

حدود نه ماه به آغاز کنکور سال 1386 باقی مانده است و شما باید برای قبولی در کنکور از هم اکنون شروع به خواندن منابع کنکور کرده باشید. نکات کلیدی برای قبول شدن در کنکور اولا آشنایی با نحوه تست هایی که برای کنکور می آید و شما از هم اکنون باید بدانید که چه مطالبی را برای کنکور بخوانید. بهترین منابع و کتابهای کمک درسی برای تست زنی کتاب های آبی رنگ کانون فرهنگی آموزش می باشد برای درک بهتر مطالب شما باید کتابهای سبز رنگ کانون فرهنگی آموزش را بخوانید. نکته دیکر برای موفقیت در کنکور شرکت در آزمون های آزمایشی می باشد این آزمون ها در قبولی افراد بسیار موثر می باشد و شما باید بدانید که اکثر سوالات کنکور از کتاب های پیش دانشگاهی طرح می شود.

نشریه نسیم روستا قصد دارد شما را تا روز کنکور همیاری کند و با چاپ مطالب جدید درباره کنکور شما را در قبول شدن در کنکور یاری کند شما می توانید سوالات خود را با شماره تلفن 7222679-0251 از ساعت 19 الی 21 با ما در میان بگذارید.

  فوتبال روستا در ماه مبارک رمضان

بازار فوتبال در ماه مبارک رمضان در همه جای ایران داغ است در روستای ما نیز فوتبال در مدرسه ماهور بسیار داغ برگزار شد اما در حالی که در اکثر نقاط کشور جام رمضان برگزار می شود  در روستای ما این جام برگزار نمی شود و فقط فوتبال به صورت تفریحی از ساعت 3 تا قبل از افطار  انجام می شد و خالی از هر گونه هیجان بود. پیش بینی می شد که با برگزاری دو جام فوتبال در تابستان جام فوتبال در رمضان نیز برگزار شود ولی این چنین نشد. امید است که با برنامه ریزی مسئولان روستا سال آینده جام رمضان برگزار شود.

 بازیکن سال فوتبال روستا کیست؟

نشریه نسیم روستا قصد دارد با نظرسنجی از بین شما بازیکن سال فوتبال روستا را انتخاب کند و جایزه توپ طلایی را به او بدهد به همین منظور اسامی 10 نامزد اصلی را برای کسب این موفقیت اعلام می کنیم تا از میان آنها بهترین بازیکن انتخاب شود.

1- هادی جاودانفرد 2- محمد تقی ملارضایی 3- مهدی داودی مقام 4- حسین عبداللهی فرزند ابوالفضل

5- محمد جواد ملاعلی 6- محمد جعفری فرزند حسن 7 محمد حسینی فرزند حسن 8- محمد علی شاپوری

9- عباس جاودانفرد 10- محمد جواد جعفری فرزند غلام

ملاک انتخاب ما شرکت این بازیکنان در جام دهیاری ها و جام پیامبر اعظم و جام ولی عصر(عج) می باشد.

همچنین اسامی پنج بازیکن برتر نوجوان برای کسب بهترین بازیکن نوجوان روستا اعلام می شود تا از مینان آنها یک بازیکن انتخاب شود.

 1- حسین عبداللهی 2- مرتضی روحی زاده 3- ابراهیم شاپوری 4- محمد عبداللهی فرزند حسین 5- مهدی اصغری فرزند محسن

نگاهی به تابستان 85

تابستان در روستای ما یعنی آغاز کار و تلاش.  روستا پس از 9 ماه که تقریبا هیچ کاری در آن انجام نمی شود به جنب و جوش می افتد.اما تابستان امسال به جهاتی با تابستان های قبل فرق داشت امسال محصولات باغی چند برابر سال های گذشته بود. از طرفی تعداد گردشگرانی که به روستا آمدند بسیار زیاد بود این وضع باعث نارضایتی مردم و کشاورزان شد و گروهی از کشاورزان و مردم روستا برای اولین بار از ورود افراد غریبه به داخل باغ های روستا جلوگیری کردند.کاری که آنها انجام دادند از هر جهت صحیح بود زیرا باغ های روستا متعلق به افراد روستا می باشد و کاملا شخصی می باشد از طرفی دیگر به گفته مسئولان روستا محوطه امامزاده فقط ظرفیت پذیرش افراد بومی را دارد و مسئول دفتر امامزاده چگونه از افراد غریبه دعوت می کند تا به امامزاده بیایند به هر حال با شکایت افراد ناشناس از این حرکت خوب مردم روستا جلوگیری شد. احتمالا متن شکایت این افراد این بوده است که افراد روستا از زیارت غریبه ها از امامزاده جلوگیری می کنند. حال این سوال مطرح می شود که آیا افراد غریبه واقعا برای زیارت امامزاده به کرمجگان می آیند؟ حال اگر امامزاده وسط یک بیابان خشک بود آنها باز هم برای زیارت امامزاده این قدر اصرار داشتند؟ به هر حال این مهمترین اتفاقی بود که امسال در روستا به وقوع پیوست و این حرکت خودجوش مانند قضیه چاه آب باز هم شکست خورد و دلایل آن هم روشن است:

وجود افراد خائن و وطن فروش در روستا

عدم اتحاد محله های روستا

عدم همکاری شورا و مسئولان مهم روستا با مردم

نبود یک شخص مهم که همه مردم روستا از او پیروی کنند و او بتواند مردم را رهبری کند.

یادی از گلادیاتورها

گلادیاتور یک کلمه یونانی است و در زمان های دور به اشخاصی می گفتند که بسیار شجاع و پرقدرت بودند و دو لشگری که قصد جنگ با هم داشتند ابتدا دو تن از افراد  لشکرها که همان گلادیاتورها بودند با هم جنگ می کردند و هر لشکری که گلادیاتو ر آن شکست می خورد تقریبا بازنده جنگ بود  اما در روستای ما افرادی بودند که ادعای گلادیاتوری می کردند با شروع جنگ تحمیلی معلوم شد که آنها افرادی بسیار ترسو هستند و در عوض جوانانی گمنام از روستا به پا خواستند و با شجاعت بسیار صدها کیلومتر دور از خانه به جنگ خمپاره و موشک و هواپیما رفتند به جرات باید آنها را گلادیاتور نامید. زیرا شجاعت بی همتای آنها الان معلوم می شود که افراد  غریبه وارد روستا می شوند و هر گونه فسادی که می خواهند انجام می دهند و هیچ کس جرات ندارد به آنها حتی نگاه چپ بکند. البته هم اکنون هم افرادی وجود دارند که ادعای گلادیاتوری می کنند ولی افسوس که این گلادیاتورها باز هم توخالی هستند و سر کوچه های روستا نشسته اند و مشغول کشیدن حشیش و کراک هستند.

اما در سال های گذشته افراد بسیار شجاعی در روستا وجود داشته اند که به تنهایی با لشکری از افراد غریبه درگیر شده اند. ولی افسوس که این گلادیاتورها توسط همین افراد غریبه فریب خورده اند و معتاد شده اند بلی این چیز عجیبی نیست زیرا دشمن همیشه از در دشمنی برای غلبه بر ما وارد نمی شود بلکه بعضی وقتها از در دوستی وارد می شود  و این مشکل اصلی مردم روستای ما می باشد که هر رفاقتی را با آغوش باز قبول می کنند. به هر حال ما اهل قلم که کاری جز نوشتن از ما نمی آید به سهم خود جرات نوشتن این مطالب را داریم و تو دوست عزیزم شجاع باش و حداقل جرات داشته باش خودت باشی.

 

الزایمر مغز شعبان بی مخ را هدف گرفت

شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ در سال 1300 در تهران متولد شد. از همان دوران کودکی به علت شرارت های زیاد  به شعبان بی مخ معروف شد پس از چند سال درس خواندن از مدرسه اخراج شد و به خدمت سربازی رفت و در آنجا نیز به علت شرارت به جای دو سال پنج سال خدمت کرد. اما معروفیت او زمانی آغاز شد که یکی از تئاترهای تهران را به هم ریخت و برای سیستم حکومتی عزیز شد و به جای زندان پاداش گرفت. در بازگشت آیت الله کاشانی از تبعید در حالی که قصد داشت از آیت الله استقبال کند مردم فکر کردند برای درگیری آمده که کتک مفصلی از مردم خورد. در جریان روی کار آمدن مصدق یکی از طرفداران او بود ولی مصدق همسشه از او بی زار بود و چند بار او را به زندان انداخت. فعالیت ورزشی او در ورزش باستانی بود او یک بار قهرمان ورزش باستانی کشور شد و باشگاه راه آهن را افتتاح کرد اما اوج معروفیت او در کودتای 1332 بود که با کمک زیردستان خود به خیابان ریخت و طرفداران مصدق را به باد کتک گرفت و زمینه بازگشت شاه از خارج را فراهم کرد. شاه پس از بازگشت از خارج به او یک لقب سلطنتی داد وباشگاه راه آهن را برای او ساخت و خود آن را افتتاح کرد. با پیروزی انقلاب او به اپن و از آنجا به ترکیه و اسرائیل و آلمان و سپس آمریکا رفت و با فعالیت بر ضد انقلاب پرداخت و بالاخره پس از تحمل سالها بیماری به علت آلزایمر در یکی از بیمارستان های آمریکا در 28 مرداد امسال در سن 85 سالگی درگذشت.

 

به نظر شما حق با کیست؟

چند سالی است که مسئول دفتر امامزاده نورعلی دائما با بعضی از جوانان روستا درگیر است و هر چند وقت یکبار آنها را در دادگاه می بینیم. مسئول دفتر امامزاده نورعلی می گوید این افراد ارازل و اوباش هستند که روزهای جمعه در محوطه امامزاده مزاحمت ایجاد می کنند. حال این سوال مطرح می شود که به فرض اینکه سخن مسئول دفتر امامزاده درست باشد آیا افراد ارازل و اوباشی که از نقاط دیگر به روستا میایند و چند برابر ارازل و اوباش روستا می باشند و شرارت آنها در اطراف امامزاده خیلی بیشتر از افراد روستا می باشد. چرا حتی یکدفعه مسئول دفترامامزاده از آنها شکایت نکرده است و آنها را به دادگاه نکشانده است و این مسئله بسیار عجیب می باشد به نظر شما چرا باید بین افراد روستا این قدر اختلاف و تفرقه باشد. امیدواریم در سال های آینده شاهد چنین مسائلی نباشیم و این طور نباشد که کرمجگان بیشترین پرونده را در میان روستاهای اطراف قم در دادگاه دارا باشد.

یک قدم تا انتخابات شوراها

شاید شما از خواندن این تیتر زیاد استقبال نکنید زیرا در نظر شما انتخابات شوراها یک انتخاب بیهوده و تکراری است. ولی وظیفه ما می باشد که به نقد و بررسی این موضوع بپردازیم. شوراهای روستا هر چهار سال یک بار بوسیله مردم روستا انتخاب می شوند و هم بانوان و هم آقایان می توانند کاندیدای شورا شوند. متاسفانه در این چند دوره اخیر شوراها فقط جنبه تشریفاتی داشته اند و حرکت خاصی از آنها دیده نشده است . از طرف دیگر افراد شورا رابطه بسیار ضعیفی با عامه مردم داشته اند و خیلی دوست داشته اند که از مردم جدا باشند و مردم از نحوه کار آنها سر در نیاورند. از زمانی که شوراها به صورت کلاسیک در آمده اند حتی یک آبادانی در سطح روستا دیده نشده است. انتقال گاز لوله کشی به کرمجگان هیچ ربطی به شوراها نداشته و جزء طرح های کلان دولت بوده است. افراد شورا به جای آنکه مردم را با ساختن کارخانه و ایجاد شغل های مختلف مثل دامداری و کشاورزی به ماندن در روستا تشویق کنند مردم را از ماندن در روستا دلسرد می کنند و از اینکه روزی افرادی که از روستا مهاجرت کرده اند به روستا برگردند وحشت دارند. مردم روستا اعتقاد دارند اعضای شورا بیشتر به کارهای شخصی خود می پردازند و سود و منافع مالی برای آنها مهمترین چیز می باشد وقتی درباره درآمدهای روستا و بودجه ای که برای روستا ارسال می شود از آنها سوال می شود می گویند همه آنها روی هم به 5 میلیون نمی رسد و این حرف خنده داری می باشد. افراد شورا می توانند به راحتی و با رایزنی با دولت صدها شغل حداقل در بخش دامداری و کشاورزی برای جوانان روستا درست کنند. متاسفانه اعضای شورا که هر کدام صاحب سمتی مهم و درآمد زا در روستا می باشند اصلا به فکر این مسائل و مشکلات نیستند. مسائل و مشکلات روستا باید به دست انسان های دلسوز حل شود که متاسفانه این افراد به دلایلی از کاندید شدن برای شوراها دوری می کنند. 

 ارزش کرمجگان فقط 5/2 میلیون تومان

خوشبختانه امسال محصول گردو بسیار زیاد بود اما نکته ای که مردم روستا را امسال ناراحت کرد قضیه اجاره دادن گردوهای امامزاده بود آن هم به افراد غریبه ای که مردم روستا نه تنها دل خوشی از آنها نداشته اند بلکه از آنها بسیار ناراحت بودند این افراد که جزء ارازل و اوباش بودند چند سالی است که در روستای ما دائما با مردم درگیر بوده و هر فسادی که می خواستند انجام می دادند حال این سوال مطرح می شود که اصلا چه لزومی هست که گردوهای امامزاده اجاره داده شود. ثانیا آیا در داخل روستا کسی وجود نداشت که گردوها به آنها اجاره داده شود. ثالثا حال که قرار شد به افراد غریبه اجاره داده شود از این افراد بهتر کسی نبود که گردوها به آنها اجاره داده شود؟ به نظر می آید ارگان های روستا که صاحبان اصلی آن مردم روستا باشند ملک شخصی افراد می باشد و هر کدام از اعضا یا مسئولان آنها به طرز خود مختار عمل می کنند و به نظر شما آیا ارزش داشت که با مبلغ 5/2 میلیون تومان ارزش روستای خود را این قدر پایین بیاوریم.

 

نشریه نسیم روستا

 

           شماره 5 جمعه بیست ویکم مهر 1385 برابر با نوزدهم رمضان 1427 ه.ق

ایام ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین حضرت علی بن ابیطالب(ع) بر شیعیان راستین آن حضرت تسلیت باد

 

 

 


راه اندازی  دفتر ICT   روستایی

آمبولانس لازم نیست چون هنوز الاغهایمان راه میروند !!!

                     شوراهای جدید؟!                            بیگانگان در روستا

ماجرای در آوردن گنج در نزدیکی مزرعه زونکو

مصا حبه خواندنی با دهیار روستا              چرا جوانان  بیکارند؟!

 

 

سرمقاله

به نام دادار دادگیر

گاهی وقتها هوس می کنم تو کوچه های خاکی روستا قدم بزنم وخاطرات کودکی خودم رو از توی فریادهای روزگار کودکی شکار کنم.

و بعد از این آنچه که در نظرم قد علم می کند تجسم خمیازه روستا در بعد از ظهرهای تابستان و عطسه روستا  در تحویل آن از پاییز به زمستان وناز فخر فروشانه هنگام بهار های پر از شکوفه است.

روستای کوچک و قشنگم بگذار بگویم که چقدر دوستت دارم. بگذار در بلند ترین کوهها فریاد سردهم و باز تاب صدایم را که از بلندای درختان سبز و در خانه های کاهگلی تبدیل به جواب شوند به روستا باز گردانم و به عنوان ارمغانی به  دست دلهای دیوانه بسپارم که دیوانه تو هستی و به دست عاشقانی که عشق ندارند و دل را بی تاب میکنند.

کسانی که تو مأمن و آرامگاه همگانی و خوابگه ابدیشان و کسانی که آغوش لالایی خیالشان و مرور خوابشان مرور خوابم باشدکه محتاج عاشقم.  از نعمتهای بی دریغت نثارم کردی و از عطوفت مادرانه ات به قلبم بخشیدی تا از تمام مردمان دنیا فاصله داشته باشم به اندازه عشق دوستی  سادگی و صداقت عاشقانه دوستانه ساده و صادقانه دوستت دارم. 

از امیرالمومنین علی(ع):

مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن، در آن روزگار ساختمان مسجدهاى آنان نو و تازه ساز است و از رستگارى ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد.
آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند.
خداى تعالى فرماید: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه اى بگمارم که بردبار در آن سرگردان مانَد» و چنین کرده است، و ما از خدا می
خواهیم از لغزش غفلت درگذرد.

 

راه اندازی  دفتر ICT   روستایی

با راه اندازی دفتر ICT   روستایی در مرکز مخابرات علاوه بر صرفه جویی  در وقت و هزینه های رفت و آمد به شهرسطح علم و آگاهی روستائیان نیز بالا خواهد رفت.

در زیر تعدادی از خدمات این دفتر  آمده  که بعضی از آنها در حال انجام و تعدادی دیگر به زودی راه اندازی خواهد شد.

  • خدمات ارتباطی: ارائه کلیه خدمات تلفنی راه دور و بین المللی وتلفن همراه
  •  خدمات پستی: ارائه کلیه خدمات پستی رایج و نمابرو خدمات تجارت الکترونیک
  • خدمات پست بانک: قبول و پرداخت حوالجات ،دریافت و پرداخت قبوض آب ، برق ، تلفن و نظائر آنها افتتاح و عملیات سپرده قرض الحسنه و سرمایه گذاری کوتاه مد ت دریافت و پرداخت وجوه به نمایندگی از طرف دستگاههای دولتی وسازمانها
  •  خدمات فناوری اطلاعات: خدمات اینترنتی مانند پست الکترونیک استفاده از سایت های اطلاع رسانی مانند:

 نتایج آزمونها وکشاورزی وغیره

 باراندازی (download) کتب و مقالات و محصولات الکترونیکی

تایپ وتکمیل فرمهای روی خط مشتریان

 چاپ لیزری و اسکن کردن مدارک

 خدمات اینترنتی برای خرید و فروش الکترونیکی

 

درضمن مسول مخابرات روستا مژده داده که  با تکمیل این طرح امکان استفاده کلیه روستائیانی که به اینترنت نیاز دارند در مرکز مخابرات فراهم می شود.

 

 

 

چرا جوانان روستای ما بیکارند؟

کرمجگان  یکی از بزرگترین روستا های استان قم می باشد اما به دلایل نامعلوم هیچگونه پیشرفت اقتصادی ندارد.نمی دانم مشکل از کجاست؟ فقط این را میدانم که فصل تابستان این روستا بسیاری از مسولین و به اصطلاح کله گنده ها را به طرف خود میکشاند  آنها هم می آیند و آب و هوایی تازه می کنند و احتمالاً یک شب را هم در کنار امامزاده نور علی (ع) به سر می برند ومی روند.اما کاش از این به بعد هم سری به این روستا می زدند تعدادی از جوانان برای در آوردن نان شب خود باید به تهران بروند و 18 ساعت در روز کار کنند کاری که مختص کرمجگانیهاست یعنی میوه فروشی! و جوانان بیکاری را می دیدند که برای گذراندن اوقات فراغت هشت ماهه،! کوچه های این روستا را  با موتور و … می پیمایند و دنبال سرگرمی میگردند و گاهاً برای سرگرم شدن به مواد مخدرو… رو می آورند وحتماً شما هم میدانید که بیشتر فسادها از بیکاریست. حتی روستای ما از داشتن یک ورزشگاه  محروم است تا حداقل تعدادی از این جوانان را به خود مشغول کند. از مسئولین میخواهیم که در این باره تلاششان را بیشتر کنند و در این راه از شما مردم عزیز نیز یاری می طلبیم در درجه اول شورا و دهیار، بعد بخشداری،و سپس شهر داری و استانداری  را تحت فشار بگذارید  و بدانید زودتر از آن چیزی که فکرش را می کنید نتیجه میدهد. و مطمئن باشید اگر نمایندگان لایق !شما نتوانستند این کار را انجام بدهند شما می توانید.

 

هنوز الاغهایمان راه میروند !!!

مهم نیست که ما در عصر فناوری اطلاعات به سر می بریم،

مهم نیست که در زمان حال از هزاران کیلومتر فاصله عمل جراحی انجام میدهند،

مهم نیست اگر روزی بچه ،مادر، همسر  و فرزندانتان مریض شدند  و نیاز فوری به پزشک شهر داشتید ،

غصه نخورید

دنیا به پایان نرسیده   به  سالیان دورتر فکر کنید  و اگر به خاطر نمی آورید از پدر و پدر بزرگتان بپرسید

آنها وقتی  به چنین مشکلی برمی خوردند چه  میکردند؟!

مریض خود را سوار بر الاغ میکردند و پیش طبیب می بردند

و الحمد لله که ما هنوز الاغهایمان زنده اند و راه میروند

راستی اگر مریضتان به طبیب نرسید و خدای ناکرده جان به جان آفرین تسلیم کرد باز هم خدا را شکر کنید

چون در غرب این روستا و پشت کوه قلعه  گورستانی است که گورهایش مجانیست و گور کن هایش در راه خدا کار میکنند.

 مهم این است که ندانید  در دنیای امروز هر کس به فکر خویش است از من نگارنده تا…

مهم این است که ندانید چرا به روستایی با این جمعیت آمبولانس نمی دهند؟

مهم این است که ندانید چه کسی مسول پیگیری این چنین مسائلی است؟

مهم این است که ندانید بودجه روستای ما کجا و چگونه خرج می شود؟

البته مسولین روستا مدام میگویند ما پیگیری میکنیم!!فقط می خواهم به آنها بگویم اگر نمی توانید و از دست شما کاری ساخته نیست چرا این مسولیت را قبول کردید؟ بدانید که فقط اگر 20 نفر از مردم این روستا اراده کنند با تجمع در استانداری قم آمبولانس را یک روزه به روستا می آورند اما حیف که مسولیت امور را به دست شما سپرده اند.

 

 

ماجرای در آوردن گنج در نزدیکی مزرعه زونکو

باخبر شدیم که چند شب گذشته افرادی مشکوک در نزدیکی مزرعه معروف به زونکو

 اقدام به حفاری در دل یک کوه نموده اند  و تعدادی از مردم روستا از موضوع با خبر شده و آن را به پاسگاه کهک اطلاع میدهند.نیروی انتظامی در منطقه حضور پیدا کرده و این افراد را که پنج نفر بودند دستگیر و به همراه وسایلشان که یک دستگاه کمپرسور و وسایل مورد نیاز حفاری بوده به پاسگاه کهک انتقال میدهند. ابتدا یکی از شوراهای روستا اعلام کرد که این افراد با هماهنگی شورا کار میکنند و قرار شده که هشتاد درصد سهم از آن روستا و20 درصد برای شرکای حفار باشد!! نمی دانم شاید شورای روستای ما جدیداً نماینده منابع طبیعی و وزارت صنایع و معادن  شده باشد !!اما با پیگیری مسئولین نشریه نسیم روستاو ارتباط تلفنی با یکی از ما مورین پاسگاه کهک  ایشان ابراز داشتند که این افراد هیچگونه هماهنگی با شورا نکرده اند ولی از وزارت صنایع و معادن مجوز حفاری دارند و اکنون مشغول کار هستند. نکته مبهم دیگر این ماجرا این است که این افراد شب را برای شروع کار خود انتخاب کردند.

 

 

مصاحبه خواندنی با دهیار روستا

نشریه نسیم روستا  بدنبال سلسله مصاحبه های خود با مسولین روستا این بار به سراغ بالاترین مقام اجرایی روستا رفته، کسی که گفته می شود آخرین ماههای دهیاری را در روستا تجربه میکند.

س:چرا و چگونه دهیار شدید؟

ج:در سال 84 ذیحساب دهیاری آقای اسماعیل کریمی بودم که پس از استعفای ایشان حکم سرپرست توسط بخشداری برای اینجانب صادر گردید و پساز آن هم حکم دهیار

س:دهیار بودن چه حسی دارد؟

ج:دهیاری شغل دوم من و معلمی شغل اول است و از این که به مردم خدمت میکنم راضی هستم

س:یک جمله در مورد کرمجگان بگویید.

ج:کار کردن در کرمجگان سخت است.

س:عمده ترین مشکلاتی که در حوزه کاری با آن درگیر هستید چیست؟

ج:عمده ترین مشکل عدم هماهنگی مردم میباشد اگر مردم به دهیاری با چشم باز نگاه کنند مطمئناً روستا در چند سال آینده سر و سامان بهتری خواهد گرفت.متاسفانه مردم کار دهیاری را فقط پول گرفتن و جلوگیری از ساخت و ساز میدانند.

س: تا کی قرار است دفتر دهیار در پایگاه باشد؟

ج:تا زمانی که مکان یا بنایی جهت ساختمان دهیاری پیدا نکنیم در پایگاه می مانیم .البته با پیگیری های انجام شده در صدد تحویل گرفتن خانه بهداشت قدیمی هستیم تا با بازسازی آن یک ساختمان مناسب چند منظوره جهت استفاده شورای اسلامی،شورای حل اختلاف ودهیاری بنا کنیم.

س:در مورد شغل خود و وظایفی که بر عهده دارید توضیحات روشنی بدهید.

ج:دهیاری همان شهر داری است در مقیاس کوچک و عین وظایفی که در شهر بر عهده شهردار میباشد در روستا بر عهده دهیار است.طبق ایین نامه دهیاریها فصل دوم ماده 10 هر دهیار 48 وظیفه دارد که در صورت درخواست میتوانم کپی وظایف را در اختیار تان گذارم تا مردم هم وظایف دهیار را بدانند و طبق وظیفه از او کار بخواهند.

س:بودجه روستا چگونه تصویب و تامین میشود؟و بودجه سال 85 روستا چقدر است؟

ج:همانطور که گفتم کار دهیاری دقیقاً مثل کار شهرداری است .دهیار در بهمن ماه بودجه سال جدید را تهیه می نماید که خود بودجه عبارت است از پیش بینی  درآمدهای روستااعم از داخل و خارج روستا واعتبارات روستا و هزینه ان در آمدها طی سرفصلهای بودجه.بودجه پیشنهادی را دهیار به شورای اسلامی تقدیم میکند تا شورا پس از بحث و بررسی آن را تصویب کند.و پس از تصویب کلیه فعالیتهای دهیاری باید در چارچوب بودجه باشد. بودجه پیشنهادی سال 85 مبلغ 000/000/420 ریال می باشد که امیدواریم تا پایا سال 85 وصول شود.

س:اولویتهای عمرانی که در سال 85 پیش بینی شده است را بیان کنید.

ج:1-احداث سرویس بهداشتی در گورستان با هزینه 3 میلیون تومان که به فضل الهی و همراهی مردم به پایان رسید.2-تسطیح زمین جنب دبیرستان استاد شهریارکه انشا ا…  در چند روز آینده عملیات آن آغاز می شود که اعتبار پیش بینی شده برای این طرح مبلغ 3 میلیون تومان می باشد.و مبلغ 28 میلیون تومان

 برای کانال گذاری و آسفالت مسیر رودخانه پیش بینی شده است که امیدواریم با تحقق بودجه بتوانیم در صورت موافقت شورای اسلامی این پروژه را به اتمام برسانیم.

س:رابطه کاری شما با شورای اسلامی چگونه است؟

ج:دهیاری با شورا ارتباط کاری ندارد فقط شورا مصوب میکند و دهیاری مصوبات را درچارچوب قانون انجام میدهد.

س:نظر شما درباره نشریه نسیم روستا چیست؟

ج:بهتر است در این نشریه از حکایات،احادیث و روایات و لطیفه هم استفاده شود.

س:نظرتان در مورد مسابقات فوتبال جام ولیعصر و جام پیامبر اعظم(ص) چیست؟

ج:دراین جامها بهتر بود که از محلی کردن مسابقات پرهیز می شد واز داورهای بی طرف استفاده می شدو مسائل امنیتی لحاظ میشد تا شاهد این وضع نباشیم.

س:وظیفه دهیاری در  زمینه اشتغال چیست؟

ج:دهیاری در زمینه اشتغال طبق بند 47 وظایف دهیاری زمینه اشتغال در روستا را سفارشی می کند و جهت تامین کار برای افراد جویای کار با دستگاههای ذیربط همکاری میکند.

س:احداث ورزشگاه به کجا رسید و آیا پیگیر آن هستید؟

ج:متاسفانه در زمان قدیم پیگیری نشده بود و اکثر پیگیری ها نیمه کاره رها شده بود.با پیگری که انجام دادیم اداره تربیت بدنی امسال  قول مساعد جهت ساخت فضای ورزشی را داده البته به شرطی که شورا یک قطعه زمین به آنها معرفی نماید.

س:ساخت و ساز در روستا باید طبق چه ضوابطی انجام شود؟

ج:از نظر ساخت و ساز سمت و سو را مشاور طرح هادی معین میکند بسته به پارامتر هایی که دارند.

 

 

از آنجا که این امر گامی بلند در پیشرفت و اطلاع رسانی بیشتر روستائیان عزیز می باشد  لازم است از کلیه مسولینی که برای این امر تلاش کرده و می کوشند تشکر نماییم.