روستای زیبای کرمجگان

روستای کرمجگان-اخبار- جاذبه های طبیعی و گردشگری-سنتهاومراسم مذهبی

روستای زیبای کرمجگان

روستای کرمجگان-اخبار- جاذبه های طبیعی و گردشگری-سنتهاومراسم مذهبی

نشریه نسیم روستا

 

           شماره 5 جمعه بیست ویکم مهر 1385 برابر با نوزدهم رمضان 1427 ه.ق

ایام ضربت خوردن و شهادت مولی الموحدین حضرت علی بن ابیطالب(ع) بر شیعیان راستین آن حضرت تسلیت باد

 

 

 


راه اندازی  دفتر ICT   روستایی

آمبولانس لازم نیست چون هنوز الاغهایمان راه میروند !!!

                     شوراهای جدید؟!                            بیگانگان در روستا

ماجرای در آوردن گنج در نزدیکی مزرعه زونکو

مصا حبه خواندنی با دهیار روستا              چرا جوانان  بیکارند؟!

 

 

سرمقاله

به نام دادار دادگیر

گاهی وقتها هوس می کنم تو کوچه های خاکی روستا قدم بزنم وخاطرات کودکی خودم رو از توی فریادهای روزگار کودکی شکار کنم.

و بعد از این آنچه که در نظرم قد علم می کند تجسم خمیازه روستا در بعد از ظهرهای تابستان و عطسه روستا  در تحویل آن از پاییز به زمستان وناز فخر فروشانه هنگام بهار های پر از شکوفه است.

روستای کوچک و قشنگم بگذار بگویم که چقدر دوستت دارم. بگذار در بلند ترین کوهها فریاد سردهم و باز تاب صدایم را که از بلندای درختان سبز و در خانه های کاهگلی تبدیل به جواب شوند به روستا باز گردانم و به عنوان ارمغانی به  دست دلهای دیوانه بسپارم که دیوانه تو هستی و به دست عاشقانی که عشق ندارند و دل را بی تاب میکنند.

کسانی که تو مأمن و آرامگاه همگانی و خوابگه ابدیشان و کسانی که آغوش لالایی خیالشان و مرور خوابشان مرور خوابم باشدکه محتاج عاشقم.  از نعمتهای بی دریغت نثارم کردی و از عطوفت مادرانه ات به قلبم بخشیدی تا از تمام مردمان دنیا فاصله داشته باشم به اندازه عشق دوستی  سادگی و صداقت عاشقانه دوستانه ساده و صادقانه دوستت دارم. 

از امیرالمومنین علی(ع):

مردم را روزگارى رسد که در آن از قرآن جز نشان نماند و از اسلام جز نام آن، در آن روزگار ساختمان مسجدهاى آنان نو و تازه ساز است و از رستگارى ویران. ساکنان و سازندگان آن مسجدها بدترین مردم زمین اند، فتنه از آنان خیزد و خطا به آنان درآویزد.
آن که از فتنه به کنار ماند بدان بازش گردانند، و آن که از آن پس افتد به سویش برانند.
خداى تعالى فرماید: «به خودم سوگند، بر آنان فتنه اى بگمارم که بردبار در آن سرگردان مانَد» و چنین کرده است، و ما از خدا می
خواهیم از لغزش غفلت درگذرد.

 

راه اندازی  دفتر ICT   روستایی

با راه اندازی دفتر ICT   روستایی در مرکز مخابرات علاوه بر صرفه جویی  در وقت و هزینه های رفت و آمد به شهرسطح علم و آگاهی روستائیان نیز بالا خواهد رفت.

در زیر تعدادی از خدمات این دفتر  آمده  که بعضی از آنها در حال انجام و تعدادی دیگر به زودی راه اندازی خواهد شد.

  • خدمات ارتباطی: ارائه کلیه خدمات تلفنی راه دور و بین المللی وتلفن همراه
  •  خدمات پستی: ارائه کلیه خدمات پستی رایج و نمابرو خدمات تجارت الکترونیک
  • خدمات پست بانک: قبول و پرداخت حوالجات ،دریافت و پرداخت قبوض آب ، برق ، تلفن و نظائر آنها افتتاح و عملیات سپرده قرض الحسنه و سرمایه گذاری کوتاه مد ت دریافت و پرداخت وجوه به نمایندگی از طرف دستگاههای دولتی وسازمانها
  •  خدمات فناوری اطلاعات: خدمات اینترنتی مانند پست الکترونیک استفاده از سایت های اطلاع رسانی مانند:

 نتایج آزمونها وکشاورزی وغیره

 باراندازی (download) کتب و مقالات و محصولات الکترونیکی

تایپ وتکمیل فرمهای روی خط مشتریان

 چاپ لیزری و اسکن کردن مدارک

 خدمات اینترنتی برای خرید و فروش الکترونیکی

 

درضمن مسول مخابرات روستا مژده داده که  با تکمیل این طرح امکان استفاده کلیه روستائیانی که به اینترنت نیاز دارند در مرکز مخابرات فراهم می شود.

 

 

 

چرا جوانان روستای ما بیکارند؟

کرمجگان  یکی از بزرگترین روستا های استان قم می باشد اما به دلایل نامعلوم هیچگونه پیشرفت اقتصادی ندارد.نمی دانم مشکل از کجاست؟ فقط این را میدانم که فصل تابستان این روستا بسیاری از مسولین و به اصطلاح کله گنده ها را به طرف خود میکشاند  آنها هم می آیند و آب و هوایی تازه می کنند و احتمالاً یک شب را هم در کنار امامزاده نور علی (ع) به سر می برند ومی روند.اما کاش از این به بعد هم سری به این روستا می زدند تعدادی از جوانان برای در آوردن نان شب خود باید به تهران بروند و 18 ساعت در روز کار کنند کاری که مختص کرمجگانیهاست یعنی میوه فروشی! و جوانان بیکاری را می دیدند که برای گذراندن اوقات فراغت هشت ماهه،! کوچه های این روستا را  با موتور و … می پیمایند و دنبال سرگرمی میگردند و گاهاً برای سرگرم شدن به مواد مخدرو… رو می آورند وحتماً شما هم میدانید که بیشتر فسادها از بیکاریست. حتی روستای ما از داشتن یک ورزشگاه  محروم است تا حداقل تعدادی از این جوانان را به خود مشغول کند. از مسئولین میخواهیم که در این باره تلاششان را بیشتر کنند و در این راه از شما مردم عزیز نیز یاری می طلبیم در درجه اول شورا و دهیار، بعد بخشداری،و سپس شهر داری و استانداری  را تحت فشار بگذارید  و بدانید زودتر از آن چیزی که فکرش را می کنید نتیجه میدهد. و مطمئن باشید اگر نمایندگان لایق !شما نتوانستند این کار را انجام بدهند شما می توانید.

 

هنوز الاغهایمان راه میروند !!!

مهم نیست که ما در عصر فناوری اطلاعات به سر می بریم،

مهم نیست که در زمان حال از هزاران کیلومتر فاصله عمل جراحی انجام میدهند،

مهم نیست اگر روزی بچه ،مادر، همسر  و فرزندانتان مریض شدند  و نیاز فوری به پزشک شهر داشتید ،

غصه نخورید

دنیا به پایان نرسیده   به  سالیان دورتر فکر کنید  و اگر به خاطر نمی آورید از پدر و پدر بزرگتان بپرسید

آنها وقتی  به چنین مشکلی برمی خوردند چه  میکردند؟!

مریض خود را سوار بر الاغ میکردند و پیش طبیب می بردند

و الحمد لله که ما هنوز الاغهایمان زنده اند و راه میروند

راستی اگر مریضتان به طبیب نرسید و خدای ناکرده جان به جان آفرین تسلیم کرد باز هم خدا را شکر کنید

چون در غرب این روستا و پشت کوه قلعه  گورستانی است که گورهایش مجانیست و گور کن هایش در راه خدا کار میکنند.

 مهم این است که ندانید  در دنیای امروز هر کس به فکر خویش است از من نگارنده تا…

مهم این است که ندانید چرا به روستایی با این جمعیت آمبولانس نمی دهند؟

مهم این است که ندانید چه کسی مسول پیگیری این چنین مسائلی است؟

مهم این است که ندانید بودجه روستای ما کجا و چگونه خرج می شود؟

البته مسولین روستا مدام میگویند ما پیگیری میکنیم!!فقط می خواهم به آنها بگویم اگر نمی توانید و از دست شما کاری ساخته نیست چرا این مسولیت را قبول کردید؟ بدانید که فقط اگر 20 نفر از مردم این روستا اراده کنند با تجمع در استانداری قم آمبولانس را یک روزه به روستا می آورند اما حیف که مسولیت امور را به دست شما سپرده اند.

 

 

ماجرای در آوردن گنج در نزدیکی مزرعه زونکو

باخبر شدیم که چند شب گذشته افرادی مشکوک در نزدیکی مزرعه معروف به زونکو

 اقدام به حفاری در دل یک کوه نموده اند  و تعدادی از مردم روستا از موضوع با خبر شده و آن را به پاسگاه کهک اطلاع میدهند.نیروی انتظامی در منطقه حضور پیدا کرده و این افراد را که پنج نفر بودند دستگیر و به همراه وسایلشان که یک دستگاه کمپرسور و وسایل مورد نیاز حفاری بوده به پاسگاه کهک انتقال میدهند. ابتدا یکی از شوراهای روستا اعلام کرد که این افراد با هماهنگی شورا کار میکنند و قرار شده که هشتاد درصد سهم از آن روستا و20 درصد برای شرکای حفار باشد!! نمی دانم شاید شورای روستای ما جدیداً نماینده منابع طبیعی و وزارت صنایع و معادن  شده باشد !!اما با پیگیری مسئولین نشریه نسیم روستاو ارتباط تلفنی با یکی از ما مورین پاسگاه کهک  ایشان ابراز داشتند که این افراد هیچگونه هماهنگی با شورا نکرده اند ولی از وزارت صنایع و معادن مجوز حفاری دارند و اکنون مشغول کار هستند. نکته مبهم دیگر این ماجرا این است که این افراد شب را برای شروع کار خود انتخاب کردند.

 

 

مصاحبه خواندنی با دهیار روستا

نشریه نسیم روستا  بدنبال سلسله مصاحبه های خود با مسولین روستا این بار به سراغ بالاترین مقام اجرایی روستا رفته، کسی که گفته می شود آخرین ماههای دهیاری را در روستا تجربه میکند.

س:چرا و چگونه دهیار شدید؟

ج:در سال 84 ذیحساب دهیاری آقای اسماعیل کریمی بودم که پس از استعفای ایشان حکم سرپرست توسط بخشداری برای اینجانب صادر گردید و پساز آن هم حکم دهیار

س:دهیار بودن چه حسی دارد؟

ج:دهیاری شغل دوم من و معلمی شغل اول است و از این که به مردم خدمت میکنم راضی هستم

س:یک جمله در مورد کرمجگان بگویید.

ج:کار کردن در کرمجگان سخت است.

س:عمده ترین مشکلاتی که در حوزه کاری با آن درگیر هستید چیست؟

ج:عمده ترین مشکل عدم هماهنگی مردم میباشد اگر مردم به دهیاری با چشم باز نگاه کنند مطمئناً روستا در چند سال آینده سر و سامان بهتری خواهد گرفت.متاسفانه مردم کار دهیاری را فقط پول گرفتن و جلوگیری از ساخت و ساز میدانند.

س: تا کی قرار است دفتر دهیار در پایگاه باشد؟

ج:تا زمانی که مکان یا بنایی جهت ساختمان دهیاری پیدا نکنیم در پایگاه می مانیم .البته با پیگیری های انجام شده در صدد تحویل گرفتن خانه بهداشت قدیمی هستیم تا با بازسازی آن یک ساختمان مناسب چند منظوره جهت استفاده شورای اسلامی،شورای حل اختلاف ودهیاری بنا کنیم.

س:در مورد شغل خود و وظایفی که بر عهده دارید توضیحات روشنی بدهید.

ج:دهیاری همان شهر داری است در مقیاس کوچک و عین وظایفی که در شهر بر عهده شهردار میباشد در روستا بر عهده دهیار است.طبق ایین نامه دهیاریها فصل دوم ماده 10 هر دهیار 48 وظیفه دارد که در صورت درخواست میتوانم کپی وظایف را در اختیار تان گذارم تا مردم هم وظایف دهیار را بدانند و طبق وظیفه از او کار بخواهند.

س:بودجه روستا چگونه تصویب و تامین میشود؟و بودجه سال 85 روستا چقدر است؟

ج:همانطور که گفتم کار دهیاری دقیقاً مثل کار شهرداری است .دهیار در بهمن ماه بودجه سال جدید را تهیه می نماید که خود بودجه عبارت است از پیش بینی  درآمدهای روستااعم از داخل و خارج روستا واعتبارات روستا و هزینه ان در آمدها طی سرفصلهای بودجه.بودجه پیشنهادی را دهیار به شورای اسلامی تقدیم میکند تا شورا پس از بحث و بررسی آن را تصویب کند.و پس از تصویب کلیه فعالیتهای دهیاری باید در چارچوب بودجه باشد. بودجه پیشنهادی سال 85 مبلغ 000/000/420 ریال می باشد که امیدواریم تا پایا سال 85 وصول شود.

س:اولویتهای عمرانی که در سال 85 پیش بینی شده است را بیان کنید.

ج:1-احداث سرویس بهداشتی در گورستان با هزینه 3 میلیون تومان که به فضل الهی و همراهی مردم به پایان رسید.2-تسطیح زمین جنب دبیرستان استاد شهریارکه انشا ا…  در چند روز آینده عملیات آن آغاز می شود که اعتبار پیش بینی شده برای این طرح مبلغ 3 میلیون تومان می باشد.و مبلغ 28 میلیون تومان

 برای کانال گذاری و آسفالت مسیر رودخانه پیش بینی شده است که امیدواریم با تحقق بودجه بتوانیم در صورت موافقت شورای اسلامی این پروژه را به اتمام برسانیم.

س:رابطه کاری شما با شورای اسلامی چگونه است؟

ج:دهیاری با شورا ارتباط کاری ندارد فقط شورا مصوب میکند و دهیاری مصوبات را درچارچوب قانون انجام میدهد.

س:نظر شما درباره نشریه نسیم روستا چیست؟

ج:بهتر است در این نشریه از حکایات،احادیث و روایات و لطیفه هم استفاده شود.

س:نظرتان در مورد مسابقات فوتبال جام ولیعصر و جام پیامبر اعظم(ص) چیست؟

ج:دراین جامها بهتر بود که از محلی کردن مسابقات پرهیز می شد واز داورهای بی طرف استفاده می شدو مسائل امنیتی لحاظ میشد تا شاهد این وضع نباشیم.

س:وظیفه دهیاری در  زمینه اشتغال چیست؟

ج:دهیاری در زمینه اشتغال طبق بند 47 وظایف دهیاری زمینه اشتغال در روستا را سفارشی می کند و جهت تامین کار برای افراد جویای کار با دستگاههای ذیربط همکاری میکند.

س:احداث ورزشگاه به کجا رسید و آیا پیگیر آن هستید؟

ج:متاسفانه در زمان قدیم پیگیری نشده بود و اکثر پیگیری ها نیمه کاره رها شده بود.با پیگری که انجام دادیم اداره تربیت بدنی امسال  قول مساعد جهت ساخت فضای ورزشی را داده البته به شرطی که شورا یک قطعه زمین به آنها معرفی نماید.

س:ساخت و ساز در روستا باید طبق چه ضوابطی انجام شود؟

ج:از نظر ساخت و ساز سمت و سو را مشاور طرح هادی معین میکند بسته به پارامتر هایی که دارند.

 

 

از آنجا که این امر گامی بلند در پیشرفت و اطلاع رسانی بیشتر روستائیان عزیز می باشد  لازم است از کلیه مسولینی که برای این امر تلاش کرده و می کوشند تشکر نماییم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تفسیر سوره قدر

 

تفسیر سوره قدر

سوره قدر مکى است و پنج آیه دارد

سوره قدر آیات 1 - 5

بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فى لیلة القدر (1) و ما ادراک ما لیلة القدر (2) لیلة القدر خیر من الف شهر (3) تنزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر (4) سلام هى حتى مطلع الفجر (5).

ترجمه آیات

به نام خداوند رحمان و رحیم.ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم(1).

و تو چه مى‏دانى شب قدر چیست؟(2).

شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(3).

در این شب فرشتگان و روح(یعنى جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهى و سرنوشت‏خلق) نازل مى‏شوند(4).

این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه(5).

بیان آیات

این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان مى‏کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر مى‏داند، چون در آن شب ملائکه و روح نازل مى‏شوند، و این سوره، هم احتمال مکى بودن را دارد، و هم مى‏تواند مدنى باشد، و روایاتى که درباره سبب نزول آن از امامان اهل بیت (علیهم السلام) و از دیگران رسیده خالى از تایید مدنى بودن آن نیست، و آن روایاتى است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابى بود که رسول خدا(ص)دید، و آن خواب این بود که دید بنى امیه بر منبر او بالا مى‏روند، و سخت اندوهناک شد، و خداى تعالى براى تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت‏بنى امیه است).

"انا انزلناه فى لیلة القدر"

ضمیر در"انزلناه"به قرآن برمى‏گردد، و ظاهرش این است که: مى‏خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعضى از آیات آن را، مؤیدش هم این است که تعبیر به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگى است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجى است.

و در معناى آیه مورد بحث آیه زیر است که مى‏فرماید: "و الکتاب المبین انا انزلناه فى لیلة مبارکة" (1) ، که صریحا فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست‏سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.

پس مدلول آیات این مى‏شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکى یکپارچه در یک شب معین، و یکى هم به تدریج در طول بیست و سه سال نبوت که آیه شریفه"و قرآنا فرقناه لتقراه على الناس على مکث و نزلناه تنزیلا" (2) ، نزول تدریجى آن را بیان مى‏کند، و همچنین آیه زیر که مى‏فرماید: "و قال الذین کفروا لو لا نزل علیه القرآن جملة واحدة کذلک لنثبت‏به فؤادک و رتلناه ترتیلا" (3) .

و بنا بر این، دیگر نباید به گفته بعضى (4) اعتنا کرد که گفته‏اند: معناى آیه"انزلناه" این است که شروع به انزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.

و در کلام خداى تعالى آیه‏اى که بیان کند لیله مذکور چه شبى بوده دیده نمى‏شود بجز آیه"شهر رمضان الذى انزل فیه القرآن" (5) که مى‏فرماید: قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آیه مورد بحث معلوم مى‏شود شب قدر یکى از شبهاى ماه رمضان است، و اما اینکه کدامیک از شب‏هاى آن است در قرآن چیزى که بر آن دلالت کند نیامده، تنها از اخبار استفاده مى‏شود، که ان شاء الله در بحث روایتى آینده بعضى از آنها از نظر خواننده مى‏گذرد.

در این سوره آن شبى که قرآن نازل شده را شب قدر نامیده، و ظاهرا مراد از قدر تقدیر و اندازه‏گیرى است، پس شب قدر شب اندازه‏گیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یک سال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏کند، زندگى، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چیزهایى دیگر از این قبیل را مقدر مى‏سازد، آیه سوره دخان هم که در وصف شب قدر است‏بر این معنا دلالت دارد: "فیها یفرق کل امر حکیم امرا من عندنا انا کنا مرسلین رحمة من ربک" (6) ، چون"فرق"، به معناى جدا سازى و مشخص کردن دو چیز از یکدیگر است، و فرق هر امر حکیم جز این معنا ندارد که آن امر و آن واقعه‏اى که باید رخ دهد را با تقدیر و اندازه‏گیرى مشخص سازند.

و از این استفاده مى‏شود که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سالى که قرآن در آن شبش نازل شد نیست، بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر مى‏شود، پس در هر ماه رمضان از هر سال قمرى شب قدرى هست، که در آن شب امور سال آینده تا شب قدر سال بعد اندازه گیرى و مقدر مى‏شود.

براى اینکه این فرض امکان دارد که در یکى از شبهاى قدر چهارده قرن گذشته قرآن یکپارچه نازل شده باشد، ولى این فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمامى قرون گذشته و آینده تعیین گردد. علاوه بر این، کلمه"یفرق"به خاطر اینکه فعل مضارع است استمرار را مى‏رساند، در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و نیز فرموده: "ملائکه در آن شب نازل مى‏شوند"مؤید این معنا است.

پس وجهى براى تفسیر زیر نیست که بعضى (7) کرده و گفته‏اند: شب قدر در تمام دهر فقط یک شب بود، و آن شبى بود که قرآن در آن نازل گردید، و دیگر تکرار نمى‏شود.و همچنین تفسیر دیگرى که بعضى (8) کرده و گفته‏اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار مى‏شد، و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از بین برد.و نیز سخن آن مفسر (9) دیگر که گفته: شب قدر تنها یک شب معین در تمام سال است نه در ماه رمضان.و نیز سخن آن مفسر (10) دیگر که گفته: شب قدر شبى است در تمام سال، ولى در هر سال یک شب نامعلومى است، در سال بعثت در ماه رمضان بوده در سال‏هاى دیگر در ماههاى دیگر، مثلا شعبان یا ذى القعده واقع مى‏شود، هیچ یک از این اقوال درست نیست.

بعضى (11) دیگر گفته‏اند: کلمه"قدر"به معناى منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمامى بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و یا عنایتى که به عبادت متعبدین در آن شب داشته.

بعضى (12) دیگر گفته‏اند: کلمه"قدر"به معناى ضیق و تنگى است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده‏اند که زمین با نزول ملائکه تنگ مى‏گردد.و این دو وجه به طورى که ملاحظه مى‏کنید چنگى به دل نمى‏زند.

پس حاصل آیات مورد بحث‏به طورى که ملاحظه کردید این شد که شب قدر بعینه یکى از شبهاى ماه مبارک رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احکام مى‏شود، البته منظورمان" احکام"از جهت اندازه‏گیرى است، خواهید گفت پس هیچ امرى از آن صورت که در شب قدر تقدیر شده باشد در جاى خودش با هیچ عاملى دگرگون نمى‏شود؟ در پاسخ مى‏گوییم: نه، هیچ منافاتى ندارد که در شب قدر مقدر بشود ولى در ظرف تحققش طورى دیگر محقق شود، چون کیفیت موجود شدن مقدر، امرى است، و دگرگونى در تقدیر، امرى دیگر است، همچنان که هیچ منافاتى ندارد که حوادث در لوح محفوظ معین شده باشد، ولى مشیت الهى آن را تغییر دهد، همچنان که در قرآن کریم آمده: " یمحوا الله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب" (13) .

علاوه بر این، استحکام امور به حسب تحققش مراتبى دارد، بعضى از امور شرایط تحققش موجود است، و بعضى‏ها ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعضى از مراتب احکام تقدیر بشود، و بعضى دیگرش به وقت دیگر موکول گردد، اما آنچه از روایات بر مى‏آید و به زودى روایاتش از نظر خواننده خواهد گذشت‏با این وجه سازگار نیست.

"و ما ادریک ما لیلة القدر"

این جمله کنایه است از جلالت قدر آن شب و عظمت منزلتش، چون با اینکه ممکن بود در نوبت دوم ضمیر لیلة القدر را بیاورد، خود آن را تکرار کرد.واضح‏تر بگویم، با اینکه مى‏توانست‏بفرماید: "و ما ادریک ما هى، هى خیر من الف شهر"براى بار دوم و بار سوم خود کلمه را آورد و فرمود: "و ما ادریک ما لیلة القدر لیلة القدر خیر من الف شهر".

"لیلة القدر خیر من الف شهر"

این جمله به طور اجمال آنچه را که در جمله"و ما ادریک ما لیلة القدر"بدان اشاره شده بود، یعنى عظمت آن شب را بیان مى‏کند، و مى‏فرماید: بدین جهت گفتیم آن شب مقامى ارجمند دارد که از هزار شب بهتر است.

و منظور از بهتر بودنش از هزار شب به طورى که مفسرین تفسیر کرده‏اند بهتر بودنش از حیث فضیلت عبادت است، و مناسب با غرض قرآن هم همین معنا است، چون همه عنایت قرآن در این است که مردم را به سوى خدا نزدیک، و به وسیله عبادت زنده کند، و زنده‏دارى آن شب با عبادت بهتر است از عبادت هزار شب.و ممکن است همین معنا را از آیه سوره دخان نیز استفاده کرد، چون در آنجا شب قدر را پر برکت‏خوانده، و فرموده: "انا انزلناه فى لیلة مبارکة" (14) .البته در این میان معناى دیگرى نیز هست، که ان شاء الله در بحث روایتى آینده خواهد آمد.

"تنزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر"

کلمه"تنزل"در اصل تتنزل بوده، و ظاهرا مراد از روح آن روحى است که از عالم امر است و خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "قل الروح من امر ربى" (15) ، و اذن در هر چیز به معناى رخصت دادن در آن است، و یا به عبارت دیگر اعلام این معنا است که مانعى از این کار نیست.

و کلمه"من"در جمله"من کل امر"به گفته بعضى (16) از مفسرین به معناى باء است.

بعضى (17) دیگر گفته‏اند: به معناى خودش است، یعنى ابتداى غایت، ولى سببیت را هم مى‏رساند، و آیه را چنین معنا مى‏دهد: "ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان و به سبب هر امرى الهى نازل مى‏شوند".

بعضى (18) دیگر گفته‏اند: باء براى تعلیل به غایت است، و معنایش این است"ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند، براى خاطر اینکه هر امرى را تدبیر کنند".

لیکن حق مطلب این است که: مراد از امر، اگر آن امر الهى باشد که آیه"انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون" (19) تفسیرش کرده، حرف"من"براى ابتدا خواهد بود، و در عین حال سببیت را هم مى‏رساند، و به آیه چنین معنا مى‏دهد: "ملائکه و روح در شب قدر به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند، در حالى که نزولشان را ابتدا مى‏کنند و هر امر الهى را صادر مى‏نمایند".

و اگر منظور از امر مذکور هر امر کونى و حادثه‏اى باشد که باید واقع گردد، در این صورت حرف"من" به معناى لام تعلیل خواهد بود، و آیه را چنین معنا مى‏دهد: ملائکه و روح در آن شب به اذن پروردگارشان نازل مى‏شوند براى خاطر تدبیر امرى از امور عالم.

"سلام هى حتى مطلع الفجر"

در مفردات گفته: کلمه"سلام"و"سلامت"به معناى عارى بودن از آفات ظاهرى و باطنى است (20) .

پس جمله"سلام هى"اشاره است‏به اینکه عنایت الهى تعلق گرفته است‏به اینکه رحمتش شامل همه آن بندگانى بشود که به سوى او روى مى‏آورند، و نیز به اینکه در خصوص شب قدر باب نقمتش و عذابش بسته باشد، به این معنا که عذابى جدید نفرستد.و لازمه این معنا آن است که طبعا در آن شب کید شیطان‏ها هم مؤثر واقع نشود، همچنان که در بعضى از روایات هم به این معنا اشاره رفته است.

ولى بعضى (21) از مفسرین گفته‏اند: مراد از کلمه"سلام"این است که: در آن شب ملائکه از هر مؤمن مشغول به عبادت بگذرند سلام مى‏دهند.برگشت این معنا هم به همان معناى اول است و این دو آیه یعنى آیه"تنزل الملئکة و الروح"تا آخر سوره در معناى تفسیرى است‏براى آیه قبلى که مى‏فرمود"لیلة القدر خیر من الف شهر".

بحث روایتى

در تفسیر برهان از شیخ طوسى از ابوذر روایت آورده که گفت: به رسول خدا(ص) عرضه داشتم یا رسول الله آیا شب قدر شبى است که در عهد انبیاء بوده و امر بر آنان نازل مى‏شده و چون از دنیا مى‏رفتند نزول امر در آن شب تعطیل مى‏شده است؟فرمود: نه بلکه شب قدر تا قیامت هست (22) .

مؤلف: در این معنا روایات زیادى از طرق اهل سنت نیز آمده (23) .

و در مجمع البیان است که از حماد بن عثمان از حسان ابن ابى على نقل شده که گفت: از امام صادق(ع)از شب قدر پرسیدم، فرمود در نوزدهم رمضان و بیست و یکم و بیست و سوم جستجویش کن (24) .

مؤلف: در معناى این روایات روایاتى دیگر نیز هست، و در بعضى از اخبار تردید بین دو شب شده، یکى بیست و یکم و دیگرى بیست و سوم، مانند روایتى که عیاشى از عبد الواحد از امام باقر(ع)روایت کرده (25) . و از روایاتى دیگر استفاده مى‏شود که شب قدر خصوص بیست و سوم است، و اگر معینش نکرده‏اند به منظور تعظیم امر آن بوده، تا بندگان خدا با گناهان خود به امر آن اهانت نکنند (26) .

و نیز در تفسیر عیاشى در روایت عبد الله بن بکیر از زراره از یکى از دو امام باقر و صادق(ع)آمده که فرمود: شب بیست و سوم همان شب جهنى است، و حدیث جهنى این است که گفت: به رسول خدا(ص) عرضه داشتم: منزل من از مدینه دور است، دستورم بده در شب معینى داخل مدینه شوم فرمود: شب بیست و سوم داخل شو (27) .

مؤلف: حدیث جهنى که نامش عبد الله بن انیس انصارى بود، از طرق اهل سنت نیز روایت‏شده، و سیوطى آن را در الدر المنثور از مالک و بیهقى نقل کرده (28) .

و در کافى به سند خود از زراره روایت کرده که گفت: امام صادق(ع) فرمود: تقدیر در نوزدهم و ابرام در شب بیست و یکم و امضا در شب بیست و سوم است (29) .

مؤلف: در این معنا هم روایات دیگرى هست (30) .

پس معلوم شد آنچه همه روایات مختلفى که از ائمه اهل بیت(ع)وارد شده در آن اتفاق دارند این است که: شب قدر تا روز قیامت‏باقى است، و همه‏ساله تکرار مى‏شود، و نیز لیلة القدر شبى از شبهاى رمضان، و نیز یکى از سه شب نوزده و بیست و یک و بیست و سه است.

و اما از طرق اهل سنت روایات به طور عجیبى اختلاف دارند که به هیچ وجه نمى‏شود بین آنها را جمع کرد، ولى معروف بین اهل سنت این است که شب بیست و هفتم است، و در آن شب بوده که قرآن نازل شده.از خوانندگان محترم هر که بخواهد آن روایات را ببیند باید به تفسیر الدر المنثور و سایر جوامع حدیث مراجعه کند.

و در الدر المنثور است که خطیب از ابن مسیب روایت کرده که گفت: رسول خدا (ص)فرمود: در خواب به من نشان دادند که بنى امیه بر منبرم بالا مى‏روند، و این معنا بر من سخت گران آمد و خداى تعالى در این مناسبت‏سوره"انا انزلناه فى لیلة القدر"را نازل کرد (31) .

مؤلف: نظیر این روایت را خطیب هم در تاریخ خود از ابن عباس آورده.و ترمذى و ابن جریر، طبرانى، ابن مردویه و بیهقى هم روایتى در معناى آن از حسن بن على نقل کرده‏اند (32) .و در این میان روایات بسیارى در این معنا از طرق شیعه از ائمه اهل بیت(ع) نقل شده، و در آنها آمده که خداى تعالى لیلة القدر را که بهتر از هزار ماه سلطنت‏بنى امیه است‏به عنوان تسلیت‏به رسول خدا(ص)عطا فرمود (33) .

و در کافى به سند خود از ابن ابى عمیر از عده‏اى راویان از امام صادق(ع) روایت آورده که گفت: بعضى از اصحاب ما امامیه که به نظرم مى‏آید سعید بن سمان بود از آن جناب پرسید: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟(با اینکه در آن هزار ماه در هر دوازده ماهش یک شب قدر است)، فرمود عبادت در شب قدر بهتر است از عبادت در هزار ماهى که در آن شب قدر نباشد (34) .

و در همان کتاب به سند خود از فضیل، زراره و محمد بن مسلم از حمران روایت کرده که از امام باقر(ع)از معناى آیه"انا انزلناه فى لیلة مبارکة"سؤال کرد، فرمود بله شب قدر که همه‏ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجدید مى‏شود شبى است که قرآن جز در آن شب نازل نشده، و آن شبى است که خداى تعالى در باره‏اش فرموده: "فیها یفرق کل امر حکیم".

آنگاه فرمود: در آن شب هر حادثه‏اى که باید در طول آن سال واقع گردد تقدیر مى‏شود، چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه معصیت، و چه فرزندى که قرار است متولد شود، و یا اجلى که بنا است فرا رسد، و یا رزقى که قرار است(تنگ و یا وسیع)برسد، پس آنچه در این شب مقدر شود، و قضایش رانده شود قضایى است‏حتمى، ولى در عین حال مشیت‏خداى تعالى در آنها محفوظ است(و خدا با حتمى کردن مقدرات، العیاذ بالله به دست‏خود دست‏بند نمى‏زند).

حمران مى‏گوید: پرسیدم منظور خداى تعالى از اینکه فرمود"شب قدر بهتر است از هزار شب"چیست؟ فرمود عمل صالح از نماز و زکات و انواع خیرات در آن شب بهتر است از همان اعمال در هزار ماهى که در آن شب قدر نباشد، و اگر خداى تعالى جزاى اعمال خیر مؤمنین را مضاعف نمى‏کرد، مؤمنین بجایى نمى‏رسیدند، ولى خدا پاداش حسنات ایشان را مضاعف مى‏کند (35) .

مؤلف: منظور امام از اینکه فرمود: "ولى در عین حال مشیت‏خداى تعالى در آنها محفوظ است"، این است که قدرت خداى تعالى همیشه مطلق است، او هر زمان هر کارى را بخواهد مى‏کند، هر چند قبلا خلاف آن را حتمى کرده باشد، و خلاصه حتمى کردن یک مقدر قدرت مطلقه او را مقید نمى‏کند، او مى‏تواند قضاى حتمى خود را هم نقض نماید هر چند که هیچ وقت چنین کارى را نمى‏کند.

و در مجمع است که از ابن عباس از رسول خدا(ص)روایت

شده که فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود ملائکه‏اى که ساکن در سدرة المنتهى هستند و جبرئیل یکى از ایشان است نازل مى‏شوند، در حالى که جبرئیل به اتفاق سایر سکان نامبرده پرچم‏هایى را به همراه دارند، یک پرچم بالاى قبر من، و یکى بر بالاى بیت المقدس، و پرچمى در مسجد الحرام و پرچمى بر طور سینا نصب مى‏کنند، و هیچ مؤمن و مؤمنه‏اى در این نقاط نمى‏ماند مگر آنکه جبرئیل به او سلام مى‏کند، مگر کسى که دائم الخمر و یا معتاد به خوردن گوشت‏خوک و یا زعفران مالیدن به بدن خود باشد (36) .

و در تفسیر برهان از سعد بن عبد الله روایت کرده که به سند خود از ابى بصیر روایت کرده که گفت: با امام صادق(ع)بودم که سخن از پاره‏اى خصائص امام در هنگام ولادت به میان آمد، فرمود: وقتى شب قدر مى‏شود امام مستوجب روح بیشترى مى‏گردد.عرضه داشتم فدایت‏شوم مگر روح همان جبرئیل نیست؟فرمود: روح از جبرئیل بزرگتر است، و جبرئیل از سنخ ملائکه است، و روح از آن سنخ نیست، مگر نمى‏بینى خداى تعالى فرموده: "تنزل الملئکة و الروح"پس معلوم مى‏شود روح غیر از ملائکه است (37) .

مؤلف: روایات در معنا و خصائص و فضائل شب قدر بسیار زیاد است، (که ما در اینجا مختصرى از آن را آوردیم)، و در بعضى از آن روایات علامتهایى براى شب قدر ذکر شده، از قبیل این که: صبح شب قدر آفتاب بدون شعاع طلوع مى‏کند، هوا در صبح آن شب معتدل است، و لیکن چون این علامتها نه دائمى است و نه اغلب چنین است، لذا از ذکر آن روایات خوددارى نمودیم.

پى‏نوشت‏ها:

1- سوگند به کتاب مبین، ما آن را در شبى مبارک نازل کردیم.سوره دخان، آیه 3.

2- ما قرآنى بر تو نازل کردیم که به صورت آیات جدا از هم مى‏باشد، تا آن را تدریجا و با آرامش بر مردم بخوانى.و به طور قطع این قرآن را ما نازل کردیم.سوره اسراء، آیه 106.

3- آنانکه کافر شدند گفتند: چرا قرآن یکباره بر او نازل نشد، بله یکباره نازل نکردیم، تا قلب تو را ثبات و آرامش بخشیم، و بدین منظور آیه آیه‏اش کردیم.سوره فرقان، آیه 32.

4- مجمع البیان، ج 10، ص 518.

5- سوره بقره، آیه 185.

6- در آن شب هر حادثه‏اى که باید واقع شود خصوصیاتش مشخص و محدود مى‏گردد، این امرى ست‏خلف ناپذیر، امرى است از ناحیه ما که این ماییم فرستنده رحمتى از ناحیه پروردگارت.سوره دخان، آیه 6.

7- تفسیر قرطبى، ج 20، ص 135.

8- مجمع البیان، ج 10، ص 518.

9- تفسیر قرطبى، ج 20، ص 135.

10- روح المعانى، ج 30، ص 190.

11 و 12- مجمع البیان، ج 10، ص 518.

13- خدا هر چه را که از مقدرات بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات مى‏کند، و کتاب تغییر ناپذیر نزد او است.سوره رعد، آیه 39.

14- ما آن را در شب مبارکى نازل کردیم.سوره دخان، آیه 3.

15- بگو روح از امر پروردگار من است.سوره اسراء، آیه 85.

16 و 17 و 18- روح المعانى، ج 30، ص 196.

19- فرمان نافذ خدا(در عالم)چنین است که وقتى اراده خلقت چیزى را بکند به محض اینکه بگوید باش، موجود مى‏شود.سوره یس، آیه 82.

20- مفردات راغب، ماده"سلم".

21- روح المعانى، ج 30، ص 197.

22- تفسیر البرهان، ج 4، ص 488، ح 26.

23- الدر المنثور، ج 6، ص 371.

24 و 25 و 26 و 27- مجمع البیان، ج 10، ص 519.

28- الدر المنثور، ج 6، ص 373.

29- فروع کافى، ج 4، ص 159، ح 9.

30- نور الثقلین، ج 5، ص 627.

31- الدر المنثور، ج 6، ص 371.

32- الدر المنثور، ج 6، ص 371.

33- نور الثقلین، ج 5، ص 621 - 623.

34- فروع کافى، ج 4، ص 157، ح 4.

35- فروع کافى، ج 4، ص 157، ح 6.

36- مجمع البیان، ج 10، ص 520.

37- تفسیر برهان، ج 4، ص 481، ح 1.

تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 559

علامه سید محمد حسین طباطبائى