*************************
امشب دیگر امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) از همّ و غم دنیا فارغ می شوند، دعای بیست و نه ساله اش به اجابت می رسد.آخر بیست و نه سال قبل، کنار قبر مطهر حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) نشسته بودند، صورتشان را روی خاک قبر گذاشتند، صدا زدند زهرا جان! دیگر دلم نمی خواهد زنده بمانم. کاش با این ناله ها روح از بدنم مفارقت می کرد، منم همراه تو می آمدم.
** نَفسی عَلیَ زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَة **
** یَا لَـیتَهَا خـَرَجَت مَعَ الزَّفَراتِ **
حضرت زینب کبری
از پیشانی نازنینش عرق می ریخت، می دانید چه عرقی؟
چون انسان وقتی محتضر شد، عرق مرگ به پیشانیش جمع می شود. یکوقت دیدند، امیرالمؤمنین حضرت علی(علیه السلام) چشمانش را فرو بست، پاهای مبارک را بطرف قبله کشید، فرمود «أشهد أن لا اله الاّ الله وحده لا شریک له» .صدای شیون و ناله بلند شد، یکوقت دیدند آسمان دگرگون شد، زمین دارد می لرزد، صدای نوحه جنّ و ملک شنیده می شد. مردم صدا می زدند: وا امــامــا وا عــلــیّــا. (۴)
(۴) بحار الأنوار ، ج ۴۲ ، ص ۲۴۵ .
(۵) منتهی الآمال ، ص ۱۹۴ .