هل من ناصر ینصرنی
وضو می گیری، شال و کلاه می کنی و راه می افتی ...
برای قدم گذاشتن به خیمه ای که 1365 سال است برپا شده و تو مثل همه آنها که دلشان هم رنگ این خیمه سفید و پر از نور است ، همت کرده ای تا باز هم لبیک گوی یک ندای دلنشین باشی. اول ، کلامت به سلام باز می شود. افتاده و دلشکسته می گویی : سلام بر حسین و بر خاندان و اصحاب حسین حالا تو همان جا ایستاده ای که مولا لیاقت حضور داده است.خوب که گوش می کنی انعکاس ندای آشنایی را می شنوی که باز هم از پیچ تاریخ گذشته و تو را می خواند: هل من ناصر ینصرنی
وتو همان قدرکه باور کرده ای عاشورای مستمر در مسیر تاریخ را ، به همان اندازه هم نیتت را خالص و عزمت را جزم می کنی تا لبیک گوی امامت باشی. تو خوب می دانی که زیارت عاشورا مختص آن روز به غروب نشسته نیست، که هر صبح باید آن را دوباره خواند. در این نماز عاشقانهراز تکبیری است که تو در قدقامت ضهر عاشورای هر ساله با امامت نجوایش می کنی .
لبیک تو هم مثل همه لبیک گویان زنده تاریخ فقط در این قاموس مطهر از فراز زیارت عاشورا خلاصه می شود که :
انی سلم لمن سالمکم
و حرب لمن حاربکم
التماس دعا